طلاق از طرف زن (+قانون جدید+مدارک❤️)
طلاق از طرف زن عبارت است از طلاقی که به واسطه کراهتی که زن از مرد دارد. و تصمیم میگیرد که از همسر خود جدا شود. اگر شما نمیتوانید با همسر خود سازش کنید و به هر علتی قصد دارید که به رابطه زناشویی خود پایان دهید و به صورت جدا زندگی کنید ما در این مقاله اطلاعات حقوقی و راه و روش های آن را در قانون در اخیتارتان میگذاریم تا با دیدی بازتر اقدام به این امر نمایید. در ادامه در مورد چگونگی طلاق از ناحیه زن با شما صحبت میکنیم.
طلاق از طرف زن یکی از خدمات حقوقیست که موسسه عدالت گستر میزان برای شما در کمترین زمان نجام میدهد. موسسه ما با وکلای مجرب خانم و آقا میکوشد تا اصول جدایی و طلاق در کنار شما باشد و در سریعترین زمان طلاق قانونی شما را ثبت نماید. پس در صورتی که قصد دارید هر چه سریعتر در کوتاهترین زمان طلاق بگیرید با شماره تلفت 09127014229 تماس حاصل فرمایید.
طلاق به عنوان یک پدیده اجتماعی همیشه در جوامع مختلف مورد نکوهش قرار گرفته است و جوامع مختلف با این پدیده با عنوان یک ضد ارزش برخورد میکنند . به طوری که دین مبین اسلام نیز آن را مکروه دانسته است و تا جایی که امکان دارد از زوجین خواسته است که از طلا خودداری نماید. ما در برخی از موارد راه نجات در طلاق بوده و طرفین دیگر نمیتوانند به هیچ عنوان با یکدیگر زندگی کنند که در این صورت شما باید توسط یک وکیل پایه یک دادگستری دعوای خود را در دادگاه خانواده جهت طلاق اقامه کنید .
طلاق از طرف زن در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران انواع مختلفی دارد. که زن در هر مورد میبایست با تقدیم دادخواست به دادگاه خانواده اقدام به آن نمایند. به طور کلی باید بدانید که در قانون مدنی ما که برگرفته شده است فقه امامیه و فقه شیعه است. به طور کلی حق طلاق با مرد میباشد و زن در شرایط استثنایی میتواند طلاق بگیرد و اگر شما به عنوان مرد قصد داشته باشید که همسر خود را طلاق بدهید میبایست به دادگاه خانواده درخواست عدم امکان سازش بدهید .و دادگاه خانواده بعد از بررسی ماهوی دادخواست شما فارغ از اینکه درخواست شما موجه یا غیر موجه باشد و به هر دلیل شخصی و یا قانونی بخواهید همسر خود را طلاق بدهید دام شما را تنفیذ میکند و به درخواست شما پاسخ میدهد. البته نکته مهمی که باید دقت کنه این است که اگر مرد بخواهد حق طلاق خود را به زن واگذار کند از لحاظ قانونی باطل میباشد . در این خصوص در قانون ماده 1133 قانون مدنی عنوان میکند:
ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی اصلاحی ۱۳۸۱/۸/۱۹ و تبصره الحاقی ۱۳۸۱/۸/۱۹: مرد میتواند با رعایت شرایط مقرر در این قانون با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را بنماید.
تبصره- زن نیز میتواند با وجود شرایط مقرر در مواد (۱۱۱۹)، (۱۱۲۹) و (۱۱۳۰) این قانون، از دادگاه تقاضای طلاق نماید.
در ادامه شیوهها و روشهای را که زن میتواند به آن متوسل شود و طلاق بگیرد را برایتان شرح میدهیم .پس ما در مقاله طلاق از طرف زن در خصوص مفهوم طلاق با شما صحبت کرده و همچنین راههایی را که زن میتواند به واسطه آنها طلاق بگیرد برای شما تک به تک آورده و توضیح آنها را میدهیم تا بتوانید شرایط خود را بررسی کنید و ببینید که در چه مورد و در چه زمان میتوانید طلاق بگیرید. تمام مواردی که برایتان وردهایم از موارد عسر و حرج میباشد. که مجوزی برای طلاق از طرف زنان است.
طلاق از طرف زن
طلاق از طرف زن در مواردی که قانون آن را تجویز کرده است امکانپذیر است مثلاً در ماده ۱۱۲۹ قانون مدنی در خصوص عدم پرداخت نفقه توسط مرد مطالبی را بیان کرده است که زن میتواند به واسطه آن طلاق بگیرد. و همچنین مواد 1130 قانون مدنی و 1190 قانون مدنی نیز در خصوص شرایط طلاق توسط زن صحبت کرده است که مواردی مثل وکالت در طلاق که مرد به زن میدهد و یا در ماده ۱۰۲۹ قانون در خصوص مفقود الاثر شدن و قیمت زوجه میباشد در همه مواردی که بیان شد و موارد دیگر که به صورت شرط ضمن سند نکاحی آمده است زن میتواند طلاق بگیرد.
وکالت در طلاق
حالت اولی که زن میتواند از همسر خود جدا شود این است که زن از ناحیه مرد وکالت در طلاق داشته باشد . وکالت عقد جایز اذنی میباشد و در واقع طبق عقد وکالت مرد به زن نیابت میدهد تا به واسطه آن اذن و نیابت هر زمان که بخواهد از همسر خود جدا شود در واقع درست است که مرد نمیتواند حق طلاق حق طلاق را به زن واگذار کند و در صورت واگذاری این کار باطل است اما وکالت در طلاق امری صحیح و نافذ است که زوجین میتوانند از ان استفاده کنند .
ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی: طرفین عقد ازدواج میتوانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند: مثل این که شرط شود هرگاه شوهر زن دیگر بگیرد یا در مدت معینی غایب شود یا ترک انفاق نماید یا بر علیه حیات زن سوءقصد یا سوءرفتاری نماید که زندگانی آنها با یکدیگر غیرقابل تحمل شود زن وکیل و وکیل در توکیل باشد که پس از اثبات تحقق شرط در محکمه و صدور حکم نهایی خود را مطلقه سازد.
در وکالت در طلاق شما لازم نیست که در دادگاه ثابت نمایید که دارای دلیل محکمه پسندی هستید و به صرف ارائه وکالت در طلاق میتوانید از همسر خود جدا شوید پس نیاز به اثبات هیچ موردی در دادگاه ندارید و به محض اینکه برای دادگاه احراز شود که شما وکالت دارید کفایت میکند.
اما شما باید برای اخذ وکالت در طلاق به کجا رجوع کنید؟ معمولاً مردان در دفاتر اسناد رسمی حاضر میشوند و به همسر خود وکالت در طلاق میدهند. اگر شما نیز میخواهید به همسرتان وکالت در طلاق بدهید باید در دفتر اسناد رسمی به صورت مطلق و یا مشروط به همسر خود این اجازه را بدهید. وکالتی که دفتر اسناد رسمی جهت طلاق به همسر شما میدهد وکالتنامه رسمی میباشد که به هیچ عنوان قابلیت انکار و یا تردید ندارد و یک سند رسمی محسوب میشود. سناد عادی را میتوان انکار و یا تردید نمود و اصالت آنها را به زیر سوال برد اما اسناد رسمی را به هیچ عنوان نمیتوان خدشه ای به انان وارد کرد مگر اینکه نسبت به انها ادعای جعل نمود
در صورتی که زن وکالت در طلاق داشته باشد و بتواند از همسر خود مطابق این وکالت در طلاق جدا شود میتواند مهریه خود را نیز مطالبه نماید مگر اینکه در ضمن عقد جدایی مهریه خود را به مرد ببخشد . زیرا وکالت در طلاق زن مهریه خود را به مرد نمیبخشد و فقط از مرد وکالتی میگیرد که به جای او در اقامه دعوای طلاق اقدام نماید. پس نباید فکر کنید که اگر شما با وکالت در طلاق از همسر خود جدا شوید مهریه شما بذل میشود و دیگر نمیتوانید مهریه خود را مطالبه کنید. این وکالت در طلاف میتواند به صورت مطلق باشد یعنی بدون هیچ شرط و یا شروطی باشد و همچنین معلق نیز نباشد.
اما ممکن است وکالت در طلاق به صورت مشروط داده شود به طور مثال در ضمن وکالت در طلاق شرط شده باشد که اگر زن برای مرد چهای به دنیا بیاورد بعد از آن بتواند طلاق بگیرد یا شرط شود در صورتی که زن مهریه خود را تمام و کمال به مرد ببخشد بتواند طلاق بگیرد. اگر وکالت در طلاق به صورت مشروط داده شود حتماً باید آن شرطی که ضمن عقد وکالت گذاشته شده است محقق شود تا زن بتواند اقدام به طلاق به واسطه آن وکالت نماید. در آن دو مثالی که زدیم اگر زن برای مرد بچهای به دنیا بیاورد و یا مهریه خود را ببخشد شرط محقق شده است و میتواند وکالت در طلاق خود را انجام دهد اما در صورتی که شرط محقق نشود نمیتواند چنین اقدامی را انجام دهد.
عدم پرداخت نفقه از جانب مرد به زن
اما مورد دومی که زن میتواند به واسطه آن طلاق بگیرد حالتی است که مرد توانایی پرداخت نفقه به زن را نداشته باشد و یا از پرداخت آن به زن جلوگیری کند این صورت زن در شرایط تنگنا قرار میگیرد و میتواند طلاق بگیرد. عدم پرداخت نفقه یکی از موارد عسر و حرج میباشد که هم در قانون مدنی هم در شروط ضمن سند نکاحیه به آن اشاره شده است. در شروط ضمن عقد نکاح شرح شده است که اگر مرد نتواند بیش از ۶ ماه نفقه همسر خود را بپردازد در این صورت میتواند جهت طلا اقدام نماید. در واقع رداخت نفقه و تامین هزینههای زن از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و اگر زن تواند هزینههای خود را تامین نماید در وضعیت غسرو حرج قرار میگیرد و شرایطش سخت میشود به همین دلیل قانون گذار عدم پرداخت نفقه را به عنوان شرطی قرار داده است که ه واسطه آن میتوان طلاق گرفت.
ماده ۱۱۲۹ قانون مدنی: در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه و عدم امکان اجرای حکم محکمه و الزام او به دادن نفقه، زن میتواند برای طلاق به حاکم رجوع کند و حاکم شوهر را اجبار به طلاق مینماید. همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه.
البته منظور از عدم پرداخت نفقه نفقه جاریه میباشد و شامل نفقه گذشته زن نیست. و در صورتی که مرد نسبت به پرداخت نفقه جاریه توانایی نداشته باشد. و یا تقسیط یا حکم اعساار در مورد آن را بخواهد شرط محقق شده و زن به راحتی متیواند اقدام به طلاق نماید .
قیمت شوهر بیش از ۴ سال
مورد دیگری که زن میتواند به واسطه آن از همسر خود جدا شود غیبت شوهر به مدت ۴ سال و صدور حکم موت فرضی او میباشد. قبل از اینکه توضیحات بیشتری بدهیم در خصوص انواع موت در حقوق ما کمی صحبت میکنیم. در حقوق ما دو نوع فوت وجود دارد حالت اول آن زمانی است که شخصی زندگی معمولی خود را به پایان میرساند و به اصطلاح فوت مینماید. اما حالت دوم حالتی است که شخص از لحاظ حقوقی فوت میکند اما ممکن است شخص از لحاظ فیزیکی در عالم خارج شخصی زنده باشد.اما قانون او را شخصی مرده فرض میکند.
به چنین شخصی موت فرضی گفته میشود. فرض کنید که شوهر شما به مدت ۵ سال است که به جبهه جنگ عازم شده است و در این مدت هیچ خبری از او یافت نشده و ما خبری در مورد حیات و یا ممات او نداریم. نمیدانیم که زنده است یا مرده و هیچ نامهای نیست برای ما ارسال نکرده استو صلیب سرخ نیز از او خبر ندارد در این صورت اگر مدت ۴ سال بگذرد زن میتواند از شوهر خود طلاق بگیرد و مرد از لحاظ قانونی یک شخص مرده به حساب میآید که به آن موت فرضی گفته میشود.
اگر موت فرضی شخصی صادر شود آن شخص از لحاظ حقوقی آثاری بر او بار میشود اولین آثاری که برای او ایجاد میشود این است که همسر او میتواند از او طلاق بگیرد و بعد از طلاق نیز زن میبایست عده وفات نگه دارد که چهار ماه و ده روز میباشد و بعد از آن زن میتواند اقدام به ازدواج نماید .همانطور که میدانید اگر شخصی فوت کند تمام مال و اموال او به ورثه او میرسد و بین آنها تقسیم میشود دقیقاً در حکم متفرضی نیست به همین شکل میباشد و اگر شخصی از لحاظ قانونی مورد فرض شود اموال او میان وراث او تقسیم میشود.
قیمت مرد به مدت ۶ ماه متوالی یا ۹ ماه متناوب
همانطور که قبلاً گفتیم زن به طور کلی حق طلاق ندارد اما در شرایط استثنایی که در شرایط عسر و حرج قرار میگیرد و عرصه و او تنگ میشود میتواند از همسر خود جدا شود .یکی از این موارد غیبت مرد به مدت 6 ماه متوالی یعنی پشت سر هم میباشد اگر مرد زندگی زناشویی خود را رها کرده و بدون عذر موجه خانه را ترک کند و از او خبری نباشد و این مدت حداکثر ۶ ماه طول بکشد زن میتواند طلاق بگیرد. در واقع در این مورد قانونگذار از زن حمایت کرده است و حقوق او را پاس داشته است . مرد به عنوان رئیس خانواده و یک حامی مالی در زندگی محسوب میشود و قانونگذار برای اینکه زن در مضیقه قرار نگیرد بیان کرده است که اگر مرد به مدت ۶ ماه متوالی یا ۹ ماه متناوب زندگی را ترک کند مرد بتواند طلاق بگیرد.
پس اگر مرد زندگیتان شما را مدتی است که رها کرده است و این مدت حداقل ۶ ماه میباشد .همین الان با یک وکیل حوزه خانواده مشورت کرده و دادخواست خود را مبنی بر عسر و حرج در طلاق به دادگاه خانواده ارائه نمایید. دادگاه معمولاً.
درخواست شما را به صورت ماهوی در جلسه رسیدگی میکند و اگر احراز کند که همسر شما حداقل ۶ ماه غیبت داشته است طلاق شما را تحت عنوان عسر و حرج تنفیذ و تایید میکند و شما میتوانید با رجوع به دفترخانه طلاق خود را ثبت کنید و از همسرتان به راحتی جدا شوید. در این مورد نیز همسر شما میبایست تمام مهریه شما را بپردازد زیرا شما مهریه خود را به او نبخشیدهاید و فقط تحت عنوان عسر و حرج از او طلاق گرفتهاید.
طلاق از طرف زن
طلاق از طرف زن در مواردی که قانون آن را تجویز کرده است امکانپذیر است مثلاً در ماده ۱۱۲۹ قانون مدنی در خصوص عدم پرداخت نفقه توسط مرد مطالبی را بیان کرده است که زن میتواند به واسطه آن طلاق بگیرد. و همچنین مواد 1130قانون مدنی و 1190قانون مدنی نیز در خصوص شرایط طلاق توسط زن صحبت کرده است که مواردی مثل وکالت در طلاق که مرد به زن میدهد و یا در ماده ۱۰۲۹ قانون در خصوص مفقود الاثر شدن و زوجه میباشد در همه مواردی که بیان شد و موارد دیگر که به صورت شهر ضمن سند نکاحیه آمده است زن میتواند طلاق بگیرد.
اعتیاد زوج به مواد مخدر
از جمله موارد دیگری که زن میتواند پس از اثبات آن در دادگاه از همسر خود جدا شود اعتیاد زوج به انواع مواد مخدر از جمله تریاک و کراک یا شیشه و دیگر مواد مخدر از جمله الکل یا افیون میباشد. در صورتی که زوج به یکی از این موارد گفته شده و یا مواد دیگر اعتیاد داشته باشد و این مورد برای دادگاه ثابت شود و الزام به ترک اعتیاد نیز ممکن نباشد زن میتواند طلاق بگیرد در بیشتر موارد در دادگستری و دادگاه خانواده معمولاً به زوج فرصتی داده میشود تا به ترک اعتیاد بپردازد و در صورتی که مرد ترک اعتیاد نکند و الزام او از طریق دادگاه نیز امکانپذیر نباشد یتواند مجوزی برای طلاق از ناحیه زن باشد
دادگاه جهت احراز اعتیاد یا عدم اعتیاد زوج معمولاً از او آزمایش میگیرد به این نحو که از طریق پزشک قانونی و مکاتبه با ان پزشکی که مورد اعتماد دادگستری میباشد استعلام میگیرد که مشخص کند که آیا شخص اعتیاد دارد یا خیر.
ضرب و شتم یا هسو رفتار مستمر زوج
از دیگر مواردی که به زن مجوز طلاق میدهد این است که مرد در خانه سوء رفتار داشته باشد و اقدام به ضرب و شتم زوجه کند اگر مرد شما در خانه که شما فحاشی میکند و یا با شما ارتباط نامناسبی دارد به طوری که حیثیت شما خدشه دار شود میتواند از موارد طلاق باشد لبته شما میبایست این ضرب و شتم و یا سوء رفتار زوج را در دادگاه اثبات کنید و برای دادگاه نشان دهید که این سوء رفتار به صورت مستمر اتفاق میافتد و به صورت اتفاقی نمیباشد اگر چندین مورد ضرب و شتم و یا سوء رفتار توسط زوج به اثبات برسد زن میتواند از همسر خود جدا شود و دادگاه حکم طلاق صادر مینماید. پس اولاً باید سوء رفتار به صورت مستمر باشد و دوماً به اثبات برسد.
محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر
از جمله موارد دیگری که دلیل محکمه پسند برای طلاق از ناحیه زن حساب میشود این است که شوهر شما به صورت قطعی به حبس ۵ سال و یا بیشتر محکوم شود. گاهی ممکن است همسر شما به دلیل ارتکاب یک جرم تحت اتهام قضایی قرار گرفت در این صورت همسر شما یک متهم است و نمیتوان آن را به عنوان یک مجرم شناخت اما گاهی پیش میآید که همسر شما در دادگاه به جرم سرقت محکوم میشود و دیگر او را به عنوان یک محکوم میشناسند و نه متهم. البته دو شرط وجود دارد که شما بتوانید از همسرتان طلاق بگیرید اول اینکه همسرتان باید به ۵ سال حبس و یا بیشتر محکوم شود پس اگر همسرتان به ۴ سال حبس محکوم شد نمیتوان از او طلاق گرفت. و شرط دوم این است که حکم او به صورت قطعی صادر شده باشد یعنی در دادگاه تجدید نظر استان استوار شده باشد. در علم حقوق به حکمی قطعی گفته میشود که در دادگاه بدوی صادر شده باشد و در دادگاه تجدید نظر نیز تایید شده باشد.
ابتلای زوج به بیماری ناعلاج
ابتلا زوج به بیماری های صعب العلاج روانی یا ساری یا هر عارضه صعب العلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل نماید نیز از مواردی است که زن میتواند به واسطه آنها طلاق بگیرد. اولاً باید بدانید که بیماری صعب العلاج بیماری است که به هیچ عنوان قابلیت درمان ندارد و معمولاً به محض حادث شدن در بدن بیمار تا آخر عمر او در بدنش میماند و قابلیت درمان ندارد. همچنین باید بدانید که این بیماری باید در زندگی اخلال ایجاد کند و اگر اخلالی ایجاد نکند مجوزی برای طلاق نیست.
عقیم بودن مرد
اگر مرد عقیم باشد و نتواند مهسر خود را باردار کند و قابلیت بچهدار شدن نیز نداشته باشند در این صورت مجوزی برای طلاق صادر میشود عقیم بودن از جمله شرایطی است که در شرایط سند نکاحیه آمده است به صورت شرط ضمن فعل در عقد نکاح میباشد.
خلاصه مطلب
در مقاله طلاق از طرف زن به صورت کلی در خصوص وارد و شرایطی که به واسطه آن زن میتواند از همسر خود جدا شود صحبت کردید و دلایل قانونی که محکمه پسند است را برایتان آوردیم. شما به عنوان یک زن باید بدانید که به صورت مستقیم شما نمیتوانید از همسرتان طلاق بگیرید مگر اینکه وکالت در طلاق داشته باشید و یا یک دلیل محکمه پسند قانونی از جمله دلایلی که در قانون تحت عنوان عسر و حرج شناخته شده اند یا به صورت شرط فعل ضمن عقد نکاح آمده است برایتان محقق شود تا بتوانید از همسر خود جدا شوید. روند طلاق از طرف زن معمولاً چیزی بالغ بر یک سال زمان میبرد. پس شما حتماً باید از یک وکیل دادگستری استفاده کنید تا روند پرونده شما را پیگیری نماید .مواردی مانند عدم پرداخت نفقه- سوء شهرت و سوء اخلاق مرد- ضرب و شتم زن به صورت مستمر- عقیم بودن مرد- ابتلای مرد به بیماریهای ناعلاج- غیبت او- صدور حکم موت فرضی او بعد از گذشت ۴ سال از غیبت او و موارد دیگر همه از مواردی بودند که میتوانند دلیلی جهت طلاق باشد. پایان